فدای اون نگاه تو.
مسافر غریب | شنبه, ۴ شهریور ۱۳۸۵، ۰۷:۳۷ ق.ظ |
۲ نظر
اگه دورم
نگاهتو نمی بینم
من همیشه کنارتم
لحظه هام با تو سر میشه
غم دنیا را تو چشمات می بینم
از چه دلگیری
میدونم
قصة غصه هاتو فقط من شنیدم
راز عشقت را فقط من میدونم
هیچ وقت خسته نشی
من همش دارم با تو
فقط با تو می خندم
من اشکاتو چشیدم
ناز نگاهتو دیدم
تبسم نگاه تو
نمی دونم چرا از یادم نمیره
آخه تو خیلی مهربونی
تبسم یک معشوق مهربون
هیچ وقت فراموش نمیشه
یه قولی بهم میدی
تا آخر دنیا باهام باشیم
منم از خدا می خوام
دنیا به آخر نرسه
تو اشک پاکتو نثار
قلب زخمی من کردی
تو از خودت گذشتی
بهار مهربون من
فدای اون نگاه تو
فدای اون نگاه تو
- ۸۵/۰۶/۰۴
در دامن اسارت می زاید
در زنجیر رشد می کند
از ستم تغذیه می کند
با غضب بیدار می شود........
های... این سرنوشت آزادی است!