غم بیا.. بیا پناهم باش
مسافر غریب | سه شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۰، ۰۴:۳۴ ب.ظ |
۸ نظر
گرچه آسمان هنوز هم آبی است
شب اگرچه هنوز مهتابی است
روزها اگر چه می گذرد
شب اگر چه هنوز طولانی است
بی تو لحظه های من اینجا
مثل برگه های سفید این دفتر
صاف و ساده ولی چه تکراری است
غم بیا.. بیا پناهم باش
اشک را بگو کنارم باش
غصه را بگو که از کرمت
در دلم همیشه مهمانی است
گر چه دست هایم هنوز هم داغ است
لمس تو برای دستانم
همچو خواب... خوب و رویایی است
من برای تو همان خوابم
مثل کابوس .. تلخ می مانم
خواب را میپری و در مغزت
ساده مثل آه می مانم
تو ولی برای شب هایم
مثل آن عبور فانوسی
نور میدهی و در سکوت دلم
مثل آن صدای ناقوسی
- ۹۰/۱۱/۰۴
وب زیبایی دارید، لذت بردم