مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

شب

به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند ، رنگ عوض میکنند
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است ...
( دکتر شریعتی )

درد جامعه

آقای رئیس جمهور گاهی برای کودکان  این سرزمین هم دلتان به درد می آید ؟ آیا برای دخترکان کوچکی که در سرمای زمستان زیر برف و باران به من و شما التماس میکنند که یک بسته آدامس از ایشان بخریم ، رنجور میشوید ؟ آیا برای کودکان کوچکی که از ترس ناپدری معتادشان مجبورند دستفروشی کنند و دسترنجشان را یکجا برای خرید مواد مخدر به آن ناپدری بدهند ، قطره اشکی ریخته اید ؟
جناب رئیس جمهور کودکان ما بیش از آب و غذا به محبت و دست نوازش پدر و مادر محتاجند ، آیا گاهی در یک لحظه کوتاه و گذرا به بچه های کوچکی که از نعمت پدر و مادر محرومند فکر کرده اید ؟ آیا میدانید وقتی یک نفر بیگناه به زندان می افتد خانواده ای به رنج و مشقت و سختی دچار میشوند و این ظلم تنها متوجه خود آن شخص نیست که دخترکان و پسرکان معصومی نیز به آتش این ظلم و بی عدالتی می سوزند ؟
 
آقای  رئیس جمهور اگر فردی حتی با دلایل کافی به حبس و زندان گرفتار بیاید قانون و شرع می پذیرند که خانواده ایشان دچار خسران شوند و آیا آنکه باید مجازات شود خود مجرم است یا خانواده او ؟ آیا حسرت کودک خردسال مادری زندانی که از بیم آزار فرزندش در زندان راضی به ملاقات با او نیست شما را آزار نمیدهد و خواب از چشم شما نمیگیرد ؟ آیا اصولا زبان گویای چشمان این کودکان برای شما مفهومی دارد و یا تنها این چشمان کودکان سومالی است که با شما سخن میگویند ؟
آقای  رئیس جمهور فراموش نکنید این القاب که بر دوش شما سنگینی میکنند اگر ضمانتی برای آخرت شما نباشند که نیستند ولی در این دنیا بار مسئولیتی سنگین را بر دوش شما میگذارند. شما بیش از هر جای دیگر در این دنیا در مقابل این مملکت مسئولید . نگاه کودکان گرسنه سومالی هر انسان با انصاف و درد آشنایی را منقلب میکند ولی عامل این گرسنگی خشم طبیعت است و البته شاید بعضا بی کفایتی حاکمان آن بلاد اما آیا از خود سؤال کرده اید عامل فقر و فساد و بی عدالتی در کشور ما که به برکت نفت از ثروت خوبی برخوردار است چیست ؟

لیست سایتهای مورد نیاز دفاتر خدماتی

سکوتم

قفس داران سکوتم را شکستند/دل دائم صبورم را شکستند

به جرم پا به پائی عشق رفتن/پرو بال عبورم را شکستند

مرا از خلوتم بیرون کشیدند/چه بی پروا حضورم را شکستند

تمنا در نگاهم موج می زد/ولی رویای دورم را شکستند

 

قضاوت

قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن .
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
......سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم ...
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی

خداحافظی به سبک ایرانی

دیشب خیلی خسته بودم، واسه همین تصمیم گرفتم زودتر بخوابم. تازه چشمم رو هم افتاده بود که یه دفعه از خواب پریدم. از رختخواب بلند شدم و دیدم همسایه پایینی مهمون داشته و حالا هم دارند تشریف می برند.
 
تو مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشستیم شروع میشه و تا چشم کار میکنه، تا جایی که همدیگه رو اندازه یه مورچه می بینیم، ادامه پیدا میکنه:
خب احمد آقا ، صغرا خانم!
“خیلی زحمت دادیم، با اجازه تون از حضورتون مرخص میشیم.”
با گفتن یه همچین جمله ای، تراژدی سریال یانگوم وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می کنیم. حالا حساب کنید مثلا ۶ نفر آدم اومدن مهمونی و حالا دارن می رن بیرون. به طور مستمر و بی وقفه همه می گن:
«خداحافظ»
صاحب خونه بدبخت، پس از کلی پذیرایی و دولا و راست شدن حالا باید به اتفاق اهل و عیال بره دنبال مهمون ها، مستمراً جواب خداحافظیه اونا رو بده:
“خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ ، قربون شما ، خداحافظ ، خداحافظ ، ببخشید بد گذشت، خداحافظ ، خداحافظ…”
حالا اومدن دم در:
” … خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین.
“خداحافظ ، خداحافظ ، چشم، حتماً مزاحم میشیم، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ…”
توی این دسته اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشه که دیگه واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دکوراسیون رو به هم بگن و تو تمام این مدت صدای دلنشین «خداحافظ ، خداحافظ» مرتباً به گوش می رسه.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا کمر بیرون اومدن و دارن دست تکون می دن:
“خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ “
 
 
 
 
راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب ۵ تا ۶ بوق به معنی «خداحافظ» برای مستقبلین میزنه.
حالا دیگه ماشین رسیده ته کوچه و این بار دیگه فریاد می زنن:
“خداحافـــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــظ…”
آخه یکی نیست بگه مگه میخواین برین سینه کش قبرستون که دل نمی کنین از هم!؟
 
تازه فردا ساعت ۱۱ صبح یکی از خانم هایی که دیشب مهمون بوده زنگ میزنه به صغرا خانم و میگه:
“صغرا جون ممنون بخاطر پذیرایی دیشب؛ والله زنگ زدم بگم دیشب این بچه ها حواسم را پرت کردن یادم رفت ازت خداحافظی کنم!!!”
 

تیبا

چه باید نوشت

از کجا شروع کنم که که جایی برای شروع کردن و نوشتن نیست

از کدامین درد جامعه بنویسم که همه درد و رنج و غم و غصه هست

از چی بنویسم از فقر  از ذلت و خواری از درماندگی از ظلم و ستم

من بعد از ماهها امروز می نویسم  و امروز که بیشتر درد مردم را می فهمم

امروز که می بینم چه بر سر این مردم آمده است

امروز که همه نگران فردا هستند

این همه قتل و غارت برای چیست؟

این همه زور و تزویر و تجاورز برای چیست؟

اینجا

ایران !

امروز

فردا

چه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دشمن !!!

هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس

یه بازیگر مشهور