بیا دست قشنگ مهربانت را عصایی کن که برخیزم
و شورانگیز وشاد آلود به دامان شقایقها بیاویزم
بدزدم تیشه فرهاد عاشق را و بی پروا چنان رعدی
بنای سنگی غم را فرو ریزم بسازم کلبه عشقی
بسازم کلبه عشقی میان باغ فرداها
و حافظ وار بر بام فلک طرحی دگر از عشق اندازم و نقش دیگری ریزم
بیا وا کن لبانم را به تکرار سرود عشق
که من آن مرغ غمگین شب آویزم
یاد من باشد ... یاد من باشد که فــردا دم صبح به نسیم از سر مهــر سلامی بدهم و به انگشــت نخی خواهم بست که فراموش نگردد فــــــردا با همه تلخی و نـــاکامی ها زنـــدگی شیرین است! و به شکرانه دیدار نسیم هر صبح زنــدگی باید کرد
پی نوشت:
اگر طول هر اسکناس هزار تومانی را در نظر بگیریم که برابر 16 سانتی متر است سپس سه میلیارد اسکناس هزار تومانی را به هم متصل کنیم، نواری به بلندی 480 میلیون متر یا 480 هزار کیلومتر را داریم. قطر کره زمین در خط استوا که برابر 12756 کیلومتر است بنا براین با آن مقدار پول ما می توانیم 37.6 بار نوار اسکناس های هزار تومانی را به دور کره زمین بچرخانیم.
میخواهمت چنان که شب خسته خواب را
میجویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتا اگر نباشی، میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
ظلم این نیست که چماق برداری بزنی تو سر مردم یا اسلحه برداری مردم را بکشی
همین که با قلمت حق کسی را پایمال کنی خودش ظلم است
همین که با رفتارت باعث نابودی کسی بشی ظلم است
...
به انتظارت خواهم ماند تا ابد برای همیشه...
زیرا می دانم که به سوی من باز خواهی گشت.
پس با همه ی توانم تلخی این انتظار را تحمل خواهم کرد
به انتظارت خواهم ماند
زیرا قلب من با هر تپش خود آهنگ خاطرات گذشته را می نوازد
قلبی که در آن خاطره ها و خوشی ها مدفون است.
حتی اگر بدانم که به سوی من باز نمی گردی بازهم به انتظارت می نشینم
شاید روزی صدای پایی را بشنوم که از آن تو باشد.