شاید خاطری نرنجد و شاید کسی نفهمد و هیچ وقت نداند که از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود و در طول زندگی خویش از زندگی چه خواسته است و بر روی این کره خاکی فقط موجودی زنده بوده است .
زندگی فقرا برایم سخت و زندگی ثروتمندان سخت تر از آن است و هیچ وقت نمی توانم این دو عنصر را در کنار هم قرار بدهم چون هیچ وجه مشترکی در آنها نمی بینم و فقط دنیای تفاوت و اختلاف و فاصله می بینم .
آنهایی را می شناسم که محتاج نان شب هستند و شبها را با شکم گرسنه به صبح می رسانند آنهایی را می شناسم که در طول عمرشان یک شب با خیالی آسوده به خواب نرفته اند و از فردا ها می ترسند .آنهایی را می شناسم که در زندگی خویش هرگز طعم خوشی را نچشیدند .آری زیاد هستند افرادی که در کشور پهناور ما شب را بدون کاشانه و سر پناه به صبح می رسانند زیاد هستند آنهایی که حتی در خیابانهای خلوت شهر در نیمه شبهای سرد زمستان جایی برای آنها پیدا نمی شود و کسانی هستند که در همان حوالی بدون کمترین دغدغه ای در زیباترین و شیکترین آپارتمان و رختخواب در خواب فرو رفته اند و به فکر هیچکسی هم نیستند .
زیاد هستند افرادی که بی تفاوت از کنار تمامی مسائل و معضلات جامعه می گذرند و هیچ وقت به کوچکترین مشکل جامعه فکر نکرده اند .