مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

من به تو خواهم رسید.

 تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند هر شب

چه آتش ها که در این کوه بر پا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها... خوشا بر من

که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بی کسی ها می کنم هر شب

تمام سایه ها را میکشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ، ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

بهنام عزیزم

داداشی عزیزم

نمیدانم امسال  برایت چی هدیه میگیرم . دلم را برایت خواهم فرستاد تا بدانی که از دوریت چقدر دلتنگم برایت سالها و ماهها و روزها نوشتم و برای آمدنت دعا کردم و اما تو هرگز خیال برگشتن نداشتی سالهای سال است که از من دور شده ای و مسافر لحظه های بی قرار من شده ای اکنون دلتنگ حضور تو هستم عزیزم اما تو هرگز دلتنگی مرا نخواندی اکنون بخوان  ، بخوان که من چگونه بی تو بی تابم و  همانند پرنده ای که آشیان گم کرده باشد خراب و ویرانم آری بی تو من هیچ کس وهیچ جایی ندارم و تنهای تنهایم امسال بهار را صفایی نیست درست است که چند سالی در این سر زمین قحط سالی آمده است اما امسال بیشتر از هر سال قحط سالی آمده است امسال کبوتران عشق آسمان آبی را به امید بهار پیمودند اما خبری از بهار عشق نیست .

داداشی خوبم ، بهنام عزیزم من دلتنگیهایم را فقط برای تو می گویم و غم های پنهانم را با تو بیان میکنم تو ای درد آشنای من و توی ای امید و ارزوی دیرینه من ، من دستهای تو را می خواهم تا به عبادت بهار رفته باشم  من به روح تو قسم می خورم تا هرگز فراموشت نکرده باشم .

پی نوشت: دوستان عزیز در ارتباط با دادش عزیزم بهنام به آرشیو بهنام عزیزم در همین وب سایت مراجعه فرمائید.

وقتی واقعیت ها , آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ؟

وقتی واقعیت ها , آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ؟

 روزگاریست که حقیقت هم لباسی از دروغ بر تن کرده است و راست راست توی خیابان راه می رود

عشق نشسته است کنار خیابان , کلاهی کشیده بر سر و دارد گدایی می کند

 و مرگ , در قالب دخترکی زیبا , گلهای رز زرد می فروشد

Unknown

دینى و نمازی که نتواند جلوی دروغگویى و بى‌احترامى به حقوق دیگران را بگیرد، برای جوان ما جذاب نیست
سید محمد خاتمی هفدهم فرودین ماه سال 80 در اجلاس سراسری نماز گفت:«در قرآن وای بر تارکان نماز گفته نشده است، ولى گفته شده است: ویل للمصلین. وای برنمازگزارانى که ریا مى‌کنند یعنى دین را وسیله به دست آوردن و خریدن دنیای خویش کرده اند، آن را دست مایه برخورداری از زندگى‌های اعتباری دنیاکرده اند. والذین هم یرائون و یمنعون الماعون، درد جامعه ندارند. نمازمى خوانند، اما نسبت به بدبختى های موجود در جامعه، بدبختى هایى که انسان و بشریت با آن روبه روست، حساس نیستند. وای بر این نمازگزاران نمازی که نتواند جلوی فریب، دروغگویى، بى‌احترامى به حقوق دیگران، به سادگى آبرو و حیثیت افراد را از تریبون ها وموقعیت‌های مختلف بردن را بگیرد، برای جوان ما جذاب نیست.»
پی نوشت:

قابل توجه همه شما برادران وخواهران عزیز به احترام شخصیت شما نظرات انتقادات وپیشنهادات شما در همان لحظه برای همگان قابل مشاهده است و نمایش نظر پس از تائید را لازم ندانستیم جهت احترام متقابل از نوشتن مطالب یا کلماتی که به دور از فرهنگ ما هستند خودداری بفرمائید.

مسافر خسته من ، من از تو خسته تر بودم

مسافر از کنار من ساکت و بی صدا گذشت
رفت تا تو خاطرات من شاید بشه یه سر گذشت
مسافری که هر قدم با منو مثل سایه بود
منو تو غربت جا گذاشت ، رفت با همه بود و نبود
مسافر خسته من ، من از تو خسته تر بودم
تو رفتی و پر کشیدی ، من که کبوتر نبودم
رفتی رسیدی آسمون ، خوب می دونم قد کشیدی
اما تو آینه سفر ، چشمای خیسو ندیدی
دلم می خواد داد بزنم ، نفرین به هر چی سفره
آخره قصه سفر ، این عشقه که در به دره
سفر اگه قصه باشه ، آخر قصه مردنه
از غصه دل شکستن و به گریه دل سپردنه
مسافره ساده من ، از کی فرار کردی بگو
نیستی ولی خیال من ، نشسته با تو روبرو
فاصله بین من و تو ، درسته صد تا نفسه
اما هوای سبزه تو ، پیش دلم تو قفسه ....

زندگی ایل قشقایی

ایل قشقایی :سر بلند ترین مردمان دنیا در دل این ایل قرار گرفته اندُ لباس های محلی و رنگارنگ عشایر قشقایی و شیوه ییلاق و قشلاق آن ها در پهنای این سرزمین و صنایع دستی هنرمندانه و آداب و رسوم خاص آن ها همواره برای بازدیدکنندگان و گردشگران اجتماعی و فرهنگی جذاب و دیدنی است. فضاهای عشایری استان فارس در میان دشت‌ها، دامنه کوه‌ها، صخره‌ها و در مسیر جاده های اصلی و فرعی جای گرفته‌ و موجب جلب هر بیننده غیربومی می‌ شوند.
جشن ها و عیدهای مختلفی که در محدوده ی این استان برگزار می شوند، نیز از دیگر جاذبه های اجتماعی ناحیه به شمار می آیند. بارزترین جاذبه اجتماعی این استان چشم اندازهای زندگی کوچ نشینی است. زندگی عشایر قشقایی از نظر نوع زیست، لباس‌های رنگارنگ زنان و مردان، مراسم های خاص‌ و آداب و رسوم ویژه به همراه اتراق‌گاه ها، ایل راه‌ها، پل‌ها و ... که در این منطقه وجود دارند؛ از زیباترین جلوه های زندگی عشایری ایران به شمار آمده و نقش مهمی در جلب گردشگر اجتماعی به این استان ایفا می کنند...

کل متن را در ادامه مطلب بخوانید.

پی نوشت:با تشکر از دوست خوبم آقای منصور عاشوری که درخواست کرده بود که از ایل قشقایی بنویسم من هم با کمال میل این کار را انجام دادم .

خاتمی کاندیداتوری خود را رسما اعلام کرد

من در اینجا با جدیت حضور خودم را در عرصه انتخابات به عنوان نامزد اعلام می کنم( صلوات و تشویق) و چند نکته را تذکر می‌دهم انشالله مجال هست که اگر عمری بود خیلی وسیعتر و گسترده تر با رسانه‌ها و ملت و بخشهای مختلف جامعه صحبت کنم؛ احیانا گفته شده است که بنده دچار تردید بودهام در مورد این مسئله؛ بنده اعلام می‌کنم هیچگاه تردید نداشته‌ام، گرچه تدبیر خاصی برای حضور در صحنه انتخابات و اینکه چه کسی و به چه صورتی شرکت بکند داشتم، مگر می‌شود کسی دلبسته به انقلاب، به امام به ایران و به سرنوشت ملت ایران باشد و در مهمترین حادثه و پدیده ای که دستاورد انقلاب اسلامی است، یعنی انتخابات نسبت به آن بی‌تفاوت باشد یا از شرکت در آن خود را کنار بکشد.

پی نوشت: دوستان عزیز در نظر سنجی حتما شرکت کنید و نظر خود را در مورد انتخابات دهم اعلام کنید.به قسمت نظر سنجی مراجعه کنید.

من بی عشق تو هیچم

اشکهایم را برایت نامه می سازم و می گویم که قلبم جایگاه توست

تویی تنها امید من برای ماندن و بودن

تویی تنها پناه این تن رنجور

بیا بامن بخوان

این بغض بی پایان

مرا از رنج این تنهایی ممتد رهایم ساز

که من بی عشق تو هیچم

لینک سایتها

به اندازه تمام انتظارها بی قرارت هستم .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن،وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو! کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام.......... به اندازه تمام انتظارها بی ‌قرارت هستم