مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۹ مطلب در مرداد ۱۳۸۵ ثبت شده است

گفتم با داشتن تو دردهایم درمان می شود. دلم با داشتن تو شاد می شود.

من هرچه تلاش کردم به تو نرسیدم

اکنون تو می روی و من مانده ام

آتشی بر جانم انداختی

که تا روز محشر باید من بسوزم

دیگه تاب و طاقت منو ازم گرفتی

چطوری برای روز وصال امیدوار باشم

آتش شعله وری  شده ام من

که بال و پرم بی خبر سوخت

نمی دانستم که قسمتم اینجاها می کشد

که از دور مواظب تو بودم

نمی دانستم که گرفتار چنین زندانی می شوم

که دیوار آن سر به فلک نهاده است

نمی دانستم که دیگر راهی برایم نمانده است

بی تو باید غم و غصه بخورم و همیشه دلگیر باشم

گفتم با تو دردهایم درمان می شود

دلم با داشتن تو شاد می شود

نمی دانستم که راهم ،کوه سیاهی خواهد شد

اکنون بی تو زندگی را چگونه سر کنم .

تا همیشه با تو هستم.

سکوت تنهایــــــــــی ام را تو بشکن

 با زمزمه هایت با ترانه هایت،

 با هیــاهوی خندههایت، با آوای کلمــــات،

 با گرمای دستانت، با نور دیدگانت،

با هیاهوی شادی هایت.

 بشکــــــن سکوت تنهایی ام را .

بگــــــــذار انعکاس آن چیزی با شد

 جز تنهایی..........

بگــــــــذار آن بر گشت تو باشی

تقدیم به بهترینم

مسافر

غم روزگار

آنچه مردان و زنان باید بدانند.

بنام خداوند جان و خرد

« صمیمیت همسران »

برای صمیمیت تقلا نکنید ، تقلا نماد غلط زندگی کردن است!!ا

 

ما معمولا ،جهت شناخت و امکان بهره برداری از کامپیوتری که تازه خریداری کرده ایم ، چند ساعت کلاس می رویم ! دلیلش هم این است که :اگر کامپیوتر خود را نشناسیم ، امکان بهره برداری فراهم نخواهد بود  ، ممکن است از آن بعنوان زیرگلدونی استفاده کنیم و به آن نیــز ضربه هم بزنیم!، بنابراین زمانیکه شناخت درستی از چیزی نداریم هم امکان استفاده از ما گرفته شده ،هم شرایط  و زمینه آسیب رساندن به آن نیز فراهم است . حال پرسش این است که : آیا ارزش کامپیوترمان بیشتر است یا اعضای خانواده ؟! یک لحظه فکر کنید که :  آیا تا کنون جهت شناخت مواهب الهی پیرامون خود چند ساعت کلاس رفته اید؟!! چند تا کتاب در این رابطه خوانده اید ؟!! اگر کامپیوترمان خراب بشه ، نهایتا عوضش می کنیم ولی زن و فرزند و پدر و مادر را میشه عوض کرد یا تعمیر کرد ؟!!

 

با این مقدمه بیایید بدانیم که:

تفاوت دو جنس مذکر و مؤنث چیست ؟  چه مواردی باعث صمیمیت آنها میشود؟یادتان باشد که : 

 

« برای ارتباط خوب شناخت فرض است »

 

 

إفذا أَذفنَ اللّهف لَنا ففى الْقَوْلف ظَهَرَ الْحَقّف وَ اضْمَحَلَّ الْباطفلف، وَ انْحَسَرَ عَنْکفمْ.

 

هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت و خفقان از [سر] شما برطرف خواهد شد.

ابدی

همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی

هجوم زخمها و شانه بی تاب! دشوار است ...

گــــــریزی نیست ازتاوان پاییزی که در پیش است

                             پریشان شو دل از فردا ی خونریزی که در پیش است

چــــه دارید ای غـــــزلهای غبــار آلوده در دفتــر

                                    برای آن شب شعر غم انگیزی که در پیش است

 هجـــــوم زخمها و شانه بی تاب !دشـــــوارست

                                 دوام آورد در فصل نمکـــــــریزی که در پیش است

 کـــــدامین شمـــــا مردم در این شبــــهای طولانی

                                یقین دارد به آن زخم سحر خیزی که در پیش است

 اگــــر در ســـــر گذر از خویشتن دارید بســــــم الله

                             مسجل میشود کم کم هرآن چیزی که در پیش است