مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با موضوع «بهار» ثبت شده است

عکس دسک تاپ جدید


تبریک بهار

 بهار عزیزم وقتی از راه می‌رسی، بودنت را زیر احساس انگشتانم می‌خوانم. صدایت را چه آشنا می‌جویم و از آمدنت دلم چه حال عجیبی می‌شود. وقتی می‌آیی دلم را فرش راهت می‌کنم؛ از این زندان تهی رها می‌شوم و تن به سکوت شبهای مهتابی تو می‌سپارم! وقتی می‌آیی هوای صبح با بوی گلها یکی می‌شود و می‌پیچد در خاطرم.
باز هم یک سال گذشت یک سال پر هیاهو و پر التهاب من برای همه می نویسم برای آن  کودکی که بهار را نمی داند و برای آن کهنسالی که تکرار بهار آنرا کلافه کرده است برای مسافران غریب می نویسم برای خود بهار می نویسم برای آنهایی که در شادی ها و غم هایم شریک بودند می نویسم برای آنهایی که از من دلگیر هستند می نویسم برای انهایی که از من راضی و خشنود هستند می نویسم برای روزهای سخت امسال می نویسم برای لخظه هایی می نویسم که از همه کس دلگیر بودم . سال هشتاد و هشت بستر حوادث تلخ و غمگین بود عزیزانی را از دست دادیم که بی گناه و فقط برای احقاق حقوق خویش جان باختند و در راه آزادی شهید شدند برای  خانواده همه عزیزانی که امسال داغدار شدند تبریک می گویم و به آنها می گویم که عزیزان شما با خون خود مشق آزادی نوشتند.