نمیدانم در غروب این روزها چه رازی نهفته است ، که دلم حال ابریترین روزهای
پاییز را دارد،اگر این روزها زیباترینروزهای بهار با گل سرخ و عطر اقاقی هم که باد ،
باز هم آن دلتنگی دوری توست که چون غمی سنگین بر دلم پنجه میکشد .
باز هم بعد از ظهر آدینه، آینه دلتنگی غریبیاست .
دلم هوای به کنار تو بودن میکند ،دلم بهانه میگیرد ، هیچ چیز آرامم نمیکند،
صبر و قرار ار دلم میرود ، ناگاه به خودم میآیم میبینم که قطرات اشک تمام صورتم
را پوشانده است.