مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۶ مطلب در مرداد ۱۳۸۹ ثبت شده است

اون کی بود از کجا اومد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی ها این روزها از کلمه (اون) زیاد استفاده می کنند .

نظر شما چی هست ؟ به نظرتون به اونهایی که توی جاده زندگی باهاشون آشنا می شیم و اتفاقهای که بعد از اونها می افته  میشه اسمشو چی گذاشت ؟

شما هم تو یه جمله در مورد اون بگین

پ ن:اون............

محمد دادگان که به شهادت بازیکنان هم‌نسل‌اش یکی از بازیکنان با اخلاق فوتبال ایران بود و در تمام دوران بازیگری‌اش حتی یک کارت زرد هم دریافت نکرد و همچنین در مدت 4 سال و سه ماه ریاست‌اش در فدراسیون، فوتبال درگیر مسائلی که امروز شاهدش هستیم،‌ نبود ، درباره مسایل اخلاقی که در فوتبال ایران به وجود آمده است، گفت: قصد مصاحبه نداشتم اما چون می‌بینم شرایط در فوتبال ایران به گونه‌ای است که همه اصل را رها کرده‌ایم و چسبیده‌ایم به مسایل حاشیه‌ای، باید صحبت‌هایی را مطرح کنم. اولا باید بگویم در ماه مبارک رمضان قرار داریم و باید تمامی کارهایی که انجام می‌دهیم به خاطر اصلاح امور باشد. در پاسخ به شما باید بگویم کدام فرهنگ؟ اول باید برویم در سطح جامعه ببینیم که آیا جامعه ما پذیرای فرهنگ هست یا خیر؟ به هر حال فوتبال بخشی از این جامعه است. متاسفانه در این روزها تظاهر و مردم فریبی حرف اول را در جامعه ما می‌زند و شرایط در باشگاه‌های ما هم بهتر نیست. کدام باشگاه می‌تواند ادعا کند که به مسایل فرهنگی پرداخته و اگر باشگاهی را پیدا کردید که مدعی فرهنگ سازی در فوتبال است بدانید که او هم دروغ می‌گوید!

وی با بیان این که کار فرهنگی می‌تواند پالایش خوبی در مسایل فنی به وجود بیاورد، گفت: امروز آدم‌های ناتوان که به دنبال آمال و آرزوهایشان هستند، به افراد برچسب منشوری بودن می‌زنند.

دادگان با اشاره به اتفاقی که برای علی کریمی افتاده و با بیان اینکه حرف‌هایم کلی است، گفت: می‌گویند "عیسی به دین خود و موسی به دین خود". برو خودت را بساز که الگو شوی. نمی‌خواهد در رسانه‌ها از خودت الگو بسازی. این مردم هستند که باید الگو را انتخاب کنند. اگر کسی اشتباهی می‌کند، باید بدانیم که ما را به جای فرد متخلف داخل قبر نمی‌گذارند. نمی‌توان با چوب و تکفیر آداب و فرهنگ ایجاد کنیم. آقایان خودشان در خفا هزاران مشکل دارند و وقتی کسی در ظاهر اشتباهی می‌کند می‌خواهند آبروی او را ببرند. این عین بی‌دینی است. دین ما می‌گوید که نباید آبروی آدم‌ها را برد.

وی با بیان اینکه کسانی که حرف از اخلاق و فرهنگ می‌زنند، خودشان از همه بدترند گفت: بروید در زندگی این افراد و ببینید که چقدر خودشان ناپاکترند. از ادب و فرهنگ حرف می‌زنند ولی خودشان سمبل بی‌ادبی و بی‌فرهنگی هستند. یکی بیاید بگوید که من خوب هستم. هیچ کس نمی‌تواند چنین ادعایی کند. همه ما مثل هم هستیم. مگر می‌شود کسی را صاحب اخلاق و فرهنگ و دین کرد. این مسایل ریشه در ذات آدم‌ها دارد. کنفسیوس می‌گوید، آدمهای بزرگ وقار دارند و تکبر ندارند و آدمهای کوچک تکبر دارند و وقار ندارند و کسب این وقار از پدر و مادر است. من می‌گویم اگر کسی صاحب فرهنگ و اخلاق و دین باشد، باید این از خانواده‌اش به او رسیده باشد و جامعه نقش کمی دارد.

منبع:پارس فوتبال

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

  طاقت ِ بار ِ فراق این همه ایامم نیست

 خالی از ذکر ِ تو عضوی چه حکایت باشد

 سر ِ مویی به غلط در همه اندامم نیست

  میل ِ آن دانه ی خالم نظری بیش نبود

  چون بدیدم ره ِ بیرون شدن از دامم نیست

  شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن

 بامدادت که نبینم طمع ِ شامم نیست

 چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

 به همین دیده سر ِ دیدن ِ اقوامم نیست

 نازنینا مکن آن جور که کافر نکند

 ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست

 گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف

 من که در خلوت ِ خاصم خبر از عامم نیست

 نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

  بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

  به خدا و به سراپای تو کز دوستیت

  خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

 دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

 به دو چشم ِ تو که چشم از تو به انعامم نیست

 سعدیا نامتناسب حیوانی باشد

  هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست

 

صدایم کن از خم کوچه ائی آشنا

صدایت میزنم
آرام ٬ بی دلیل...!
برگرد و از سر شانه ات
نگاهم کن !
قرارمان یادت هست ؟
بیقراری هایمان چی ؟؟؟
قرارمان این نبود...
بیقراری هایمان هم...
بی تاب یک نگاه و یک تبسم گذرا ....!!
و سر انگشتی
که به من نشانی از راه دهد
راهم کج کوره راهیست
هرچه میروم به هرسو
بن بست کوچه ایست
بر که میگردم
راه پر پیچ و خم است
نمیرسم به تو
صدایم کن...
صدایم کن از خم کوچه ائی آشنا
به صدای آشنایت
نا آشناترین شده ام
و به نگاه غریبانه ات
غریبه ترین رهگذر ...!!

 

 

بازیگر...

درد من

درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است