مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۶ ثبت شده است

فرهنگی که به تاراج می رود.

چند روز پیش مسافرتی به شیراز داشتم از قائمیه تا شیراز موسیقی را که احساس  میکردم در شأن و منزلت قشقایی نیست به اجبار گوش میدادم و فهمیدم که چقدر از اصل و اصالت خود دور شده ایم و بیراهه میرویم .تصمیم گرفتم در مورد این مشکل مطالبی را بنویسم چون من هم قشقایی هستم و وظیفه دارم از فرهنگ ایلمان محافظت کنم شاید این وظیفه من نباشد بلکه وظیفه تک تک افراد ایل باشد. ابتدا از بزرگان ایل رخصت می خواهم و مطلب خود را شروع میکنم.

دیگر صدای ویلن ، سنتور ، تار و سه تار کمتر به گوش می رسد دیگر صدای ساز و دهل کمتر شنیده می شود دیگر آهنگهای سنگین و غمگین قشقایی شنیده نمی شود دیگر آوازهای اصیل و دلنشین مردان و زنان ایل به گوش نمی رسد .چرا دیگر سراغ طهمورث کشکولی و فرود و فرهاد گرگین پور را نمی گیریم چرا از بهزادپور و طیبی دیگر سخنی بر زبان نمی آوریم . ترکهای قشقایی در طول تاریخ همواره نشان داده اند که همیشه برتر و بالاتر از بقیه بوده اند .چرا به آهنگهای بیگانه روی آورده اید؟ چه کسانی باعث شده اند که موسیقی اصیل قشقایی جای خود را به موسیقی بی محتوا و پوچ بیگانه بدهد؟

بنده با تکنولوژی و پیشرفت جامعه مخالف نیستم بنده با ترقی و پیشرفت موسیقی ایلمان مخالف نیستم  بنده مخالف آنهایی هستم که مخالف و مغایر آرمانهای اصیل ایلمان هستند زیرا ما می توانیم با استفاده از تکنولوژی و آلات موسیقی پیشرفته، نت ها و آهنگهای بسیار زیبای قشقایی را اجرا نموده و به تمام جهانیان نشان بدهیم .

باید تکنولوژی در اختیار ما باشد تا بتوانیم هر آنچه که در شأن ایلمان است با استفاده از تکنولوژی آن را ایجاد نماییم نه آنکه ما اسیر تکنولوژی شویم و هر چیزی که تکنولوژی و بیگانگان خواست ما آن را بپذیریم .

ما می توانیم تأثیر مثبت تکنولوژی را در آهنگهای زیبایی که توسط عیسی جهانپور اجرا می شود ببینیم که چگونه این استاد توانا آهنگهای اصیل قشقایی را با آلات موسیقی جدید(ارگ) به زیبایی اجرا می کند.

چرا خواننده ها و نوازنده های جوان ایلمان بدون توجه به جایگاه موسیقی ایل قشقایی هر شعر و هر کلامی را به هر سبکی بر زبان می رانند تا به شهرت برسند.

من شدیداً به آنهایی که موسیقی اصیل قشقایی را تضعیف می کنند هشدار می دهم چرا شعرهای زیبا و قدیمی را با هر سبک بیگانه ای بر زبان می آورید شما حق ندارید شوکت و عظمت ایلمان را بر باد دهید شما حق ندارید به اسم قشقائی هر چیزی را بر زبان برانید این جایگاه سزاوار ایلمان نیست این اشعار و آهنگها برازنده ایلمان نیست با کمی دقت و تفکر متوجه می شوید که بنده حقیر دلسوز این ایل هستم درد کشیده و رنج دیده این ایل هستم با غمها و شادیهای این ایل زندگی کرده و بزرگ شده ام، درختان همیشه استوار کوه سیاه شاهد درد ها و غمهای بیشمار من بوده اند حتی پرنده هاو بلبل های آواز خوان ایلمان نیز در غم و شادیهای ما شریک بوده اند و همیشه آوائی را خوانده اند که در شان ومنزلت ایلمان بوده است.پس بیائید فقط به خاطر عزیزانمان و آنهائی که اکنون در کنار ما نیستند دل هیچ کسی را نشکنیم و از جدائی و تفرقه بپرهیزیم و همیشه پشتیبان و نگهبان اصالتهای اصیل ایلمان باشیم تا هیچ قدرتی نتواند به راحتی آن را از ما یگیرد اگر اصالتمان را از دست دهیم اگر قشقائی بودنمان را نتوانیم ثابت کنیم در برابر هر مرد و نامردی نمی توانیم مقاومت کنیم .

هنوز مردان و زنان بزرگی در میان ایلمان زندگی می کنند بیائید زودتر به دیدار شان برویم و از آنها درسهای شیرین و اصیل ایلمان را یاد بگیریم .

 25 اردیبهشت 1386

آدرس سایت اینترنتی:www.mosafer.not.ir

 

آدمک

آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد شوخـیِ کاغــذی ماسـت، بخند فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است فکر کن گریـه چـه زیباست، بخند صبحِ فردا به شبت نیست که نیست تـازه انگار کـه فـرداسـت، بخند راستـی آنچـه بـه یــادت دادیم پَر زدن نیست کـه درجاسـت، بخند آدمــک نغمــهء آغــاز نخوان به خــدا آخــر دنیـاست، بخند

Unknown

غربت

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم
تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم

بهار من گذشته شاید

چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی ؟
چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی ؟
بهار من گذشته شاید !

 

***
شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من
چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من ؟
بهار من گذشته شاید !

 

***
تو را چه حاجت نشانه من ؟
تویی که پا نمی نهی به خانه من
چه بهتر آن که نشنوی ترانه من
نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پیامی
بهار من گذشته شاید !