بهار من گذشته شاید
مسافر غریب | دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۷:۵۵ ق.ظ |
۳ نظر
چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی ؟
چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی ؟
بهار من گذشته شاید !
***
شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من
چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من ؟
بهار من گذشته شاید !
***
تو را چه حاجت نشانه من ؟
تویی که پا نمی نهی به خانه من
چه بهتر آن که نشنوی ترانه من
نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پیامی
بهار من گذشته شاید !
- ۸۶/۰۲/۰۳