مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

امشب چشم انتظار کلامی از تو ام

دیگر حرفی نمی زنم ، دیگر نمی خواهم از تو بنویسم ، بسرایم ،بگویم ، دیگر همه تن تو را به تو وا می گذارم . سکوت می کنم از لحظه که بگذرم آرام می شوم و از این من جز نگاه باقی نمی ماند ، نگاه عاشقانه ای در چشمان جاویدان تو . امشب ،شب عبور است طپشهای گاه گدار و بی امان قلبم ،و این دلشوره تلخ وشیرین ،شاید امشب خدا از خوابم رد شود. شاید تو امشب نامم را باز خوانی . .شاید ،شاید این شور و اشتیاق عاشقی را به جنون بگشانی . من امشب راهی ام ، گفتگوی تو و من را پایانی نیست . این سکوت بعد از من نیست ، پر است از واژه های ناگفته و رنجهای ناشنیده ات ، امشب شب عبور است شاید خدا هم امشب از خواب من بگذرد . 
ریحانه عزیزم ، مثل تو سفر خواهم کرد بی نام ،‌بی نشان بی هیاهو و در جستجوی غریب از تو که بی نشان و مهربان می گذری
امشب ، امشب انگار نمی خواهم گفتگو را به پایان برسانم . امشب را سرانجامی نیست ، امشب را پایانی نیست . امشب می گذرم و می روم و تو امید من باز سراغم را می گیری و باز طلوع می کنی . امشب خورشید خواهم شد ، امشب خورشید خواهم شد و در افق آرزو و ترانه طلوع خواهم کرد .
بهار غریب آشنای من ،‌مهربان بی ادعای من ،‌عاشق ، معشوق ، محبوب ،‌امشب مثل تو دچار نبرد غربت می شوم ، امشب مثل تو خستگی ها را زیر پا می گذارم کوله بارم را آماده می کنم و می روم .
امشب شب عبور است ، شب آغاز و پایان لحظه های بودنم ، امشب چشم انتظار کلامی از تو ام سلامی شاید ، نوری ؤ دوباره صدای قدمهایت می آید ..................

زندگی میتونه قشنگ باشه

زندگی میتونه قشنگ باشه میتونه مثل آسمون آبی و آبی و پاک باش

زندگی میتونه سبز باشه پر از آرامش و امید

ای هموطن برخیز ، برخیز که آرای سبزمان پر پر شد

 می نویسم موسوی و تو می خوانی احمدی ، بخوان که دنیا دست توست امروز

در روز بی عدالتی  و دروغ ، حامی دروغگویان چنان آرای سبزمان را  پرپر کرد که کمتر کسی تصور میکرد که این چنین شود .

می نویسم موسوی و تو می خوانی احمدی، من از  عشق  سبز می نویسم و تو  با زور چماق  می خوانی  بخوان

بخوان که دنیا دست توست بخوان که زور دست توست بخوان که تو گریه کودک یتیم را ندیدی بخوان که تو آه بی پناهان را ندیدی من می نویسم باز هم می نویسم و هزاران بار می نویسم و تو هزاران بار  اشتباه می خوانی و میلیونها رای سبز را پرپر می کنی .

بتاز که که امروز روز توست روز دروغ و ریاست روز تزویر و فریب است و تو چه خوب یکه و تنها می تازی  به تمامی مفدسات عالم قسم به پاکی معصومین قسم  که هرگز  پا پس نمی گذارم و از حقانیت و حقوق مردم عزیزم دفاع می کنم .

مهندس با تو هستم آری با تو

با تو خوشبخت می شدیم گفتیم با تو غصه هایمان به پایان می رسد اما نداستیم که راه درازی در پیش داریم

تو آمدی و ما نیز لبیک گفتیم و از جان و دل  مایه گذاشتیم تحقیر شدیم اما راهمان را ادامه دادیم

تهدید شدیم اما به عقب بر نگشتیم چون عهدی بسته بودیم که باید به آن  وفادار بودیم .

ما درست تصمیم گرفتیم و درست نوشتیم اما انچه که ما نوشتیم هرگز خوانده نشد . مهندس برخیز، برخیز که همه با تو هستیم و تا آخرین قطره خون از رای مان دفاع خواهیم کرد از حقانیتمان دفاع خواهیم کرد .

امروز چه روزی هست امروز ایران کربلاست و حسین ما تنها مانده است و یزیدیان بر مرکبشان سوار و بی رحمانه می تازند .هوا اینجا بس ناجوانمردانه سرد است .

پی نوشت:

کاش حرف استالین درست نبود (رای دهنده ها مهم نیستند رای شمرندگان مهمند.)

 دوستان عزیز درج مطلب فوق در سایتها و وبلاگها با ذکر منبع مجاز می باشد .

ما به خرداد پر حادثه عادت کرده ایم

بالاخره دیشب مناظره دیدیم.بر خلاف شب های گذشته بالاخره دیشب یه مناظره درست و حسابی دیدیم.احمدی نژاد که میشه گفت در برابر دکتر محسن رضایی کم اورده بود دائمامیخواست بحث رو به حاشیه بکشونه ولی محسن رضایی فقط بحث اصولی رو پیش گرفت و اجازه ورود حاشیه رو نداد.در این روز ها فکر کنم کابوس احمدی نژاد شده میرحسین موسوی و احتمالا شب ها خواب میر حسین رو میبینه آخه محسن رضایی رو آقای موسوی خطاب کرد و رضایی پرید تو حرفش و گفت من موسوی نیستم.

انتخابات دهم

این روزها بحث انتخابات به اوج خود رسیده  ، کاندیداتورهای دهمین دوره ریاست جمهوری با تمام قوا وارد صحنه شده و همچنان به رقابت مشغولند.

در حالی که کمتر از یک هفته به انتخابات باقی مانده ، دولتمردان احتمالی دهمین دوره ریاست جمهوری رقابت را در عرصه ی تخریب و جوسازی علیه دولت نهم پیش گرفته و بدون توجه به هشدارهای مقام معظم رهبری همچنان به پیش می تازند !

البته آقایان موسوی ، کروبی و رضائی به توافق و تفاهم کامل رسیده ، علیه یکدیگر موضعگیری خاصی اعلام نکردند.

همچنان که در مناظره ای تلوزیونی مشاهده می شود فرقی نمی کند موسوی رئیس جمهور شود یا کروبی و یا رضائی ، چیزی که مهم است احمدی نژاد نباید رئیس جمهور شود!!

نشست تلوزیونی  تحت عنوان مناظره فرصت خوبی به آقایان داده تا از خیال واهی حق حاکمیت بر ملت ایران دفاع کنند و همچنان بر این باور تأکید داشته باشند!

جناب آقای موسوی پس از 20 سال سکوت و کناره گیری از عرصه ی سیاست چنان نابخردانه وارد صحنه شده که راهی جز تخریب رقیب قدرتمند خود ندارد.

ای کاش آقای مهندس از خودش حرفی برای گفتن داشت و اینگونه بدون علم و اطلاع دست نوشته دیگران را در مقابل دیده گان 50 میلیون بیننده روخوانی نمی کرد .

آقای موسوی: این طناب همان طنابی ایست که خاتمی 8 سال به ان چنگ انداخت و نتیجه ی ان چیزی جزء لکه دار کردن عزت و نادیده گرفتن حق ملت ایران نبود.

در پایان  از زبان همه ی ملت فهیم و آگاه ایران اسلامی می گویم آقای مهندس: ((برای ملت ایران نان نداشتن مهم نیست ،ننگ نداشتن مهم است))

پی نوشت: نویسنده مقاله همکار گرامی 

 

استقبال مردم اصفهان از میر حسین موسوی

به گزارش قلم‌نیوز مهندس میرحسین موسوی در سفر خود به اصفهان پس از دیدار با آیت‌الله طباطبایی‌نژاد نماینده مقام معظم رهبری در استان ،برای گفت‌وگو با مردم استان اصفهان به سمت مسجد سید این شهر حرکت کرد. ازدحام جمعیت و ترافیک ایجاد شده به دلیل حضور مشتاقان و حامیان میرحسین موسوی باعث طولانی شدن مسیر حرکت شد. تعداد حامیان و مشتاقان مهندس موسوی به حدی بود که حتی خیابان‌های اطراف مسجد سید مملو از جمعیت شده و پلیس مجبور بود به انسداد مسیرهای منتهی به مسجد اقدام کند. 

جمعیت علاقمندان موسوی در جلوی مسجد تجمع کرده و یک‌صدا با یکدیگر شعار "صلی علی محمد بوی صداقت آمد" "صلی علی محمد بوی نجابت آمد" و "موسوی قهرمان امید نسل جوان" سر دادند. درحالی میدان جلوی مسجد در درون خود مسجد مملو جمعیت بود که همچنان رفته‌رفته بر جمعیت مشتاقان افزوده می‌شد. مردمی که نتوانسته بودند با اتومبیل‌های خود به نزدیک‌ترین محل برسند کیلومترها راه را پیاده طی کردند جمعیتی که متشکل از جوانان کهنسالان و حتی کودکان بود بالغ بیش از 15 هزار نفر تخمین زده می‌شود که حتی بر روی پشت بام مسجد نیز جایی برای نشستن نبود.

موج سبز رنگی از زنان و مردان که روبان‌های سبز رنگ روی دست خود بسته بودند و پرچم‌های سبزرنگ و یک‌صدا شعار سر می‌دادند "نصر و من الله و فتحا غریب"..."، .

هنگامی که مهندس موسوی به ایراد سخنرانی می‌پرداخت حاضران در جمع یک صدا فریاد می‌زدند "موسوی دوست داریم" "موسوی موسوی حمایتت می کنیم". وقتی مهندس موسوی نام شهدایی همچون محمد منتظری، خرازی ، همت و بهشتی را بر زبان آورد مردم گل‌هایی را به سویش پرتاب کردند. از طرفی دور تا دور مسجد با پوسترها و پلاکاردهای بزرگی با عنوان "میرحسین مرد دیروز امروز فردا" از سوی عشایر روستاییان و کارگران نصب شده بود.

زمانی که میرحسین موسوی بیان کرد که "هر سیاستی که باعث توهین به کیان ملی ما و عظمت ایرانی باشد منفور است" مردم یک‌صدا شعار می‌دادند "موسوی موسوی... تو را به حق قرآن... به حرمت شهیدان... برس به داد ایران".

در انتهای این مراسم دختری با روپوش مدرسه‌ای شاخه گلی را به مهندس موسوی تقدیم کرد و میرحسین پیشانی او را بوسید که همگان او را تشویق کردند. بلافاصله بعد از آن دختر بچه سه ساله دیگری نیز پیش میرحسین آمد و مهندس دست او را گرفت و بالا برد که این عمل موجب شد مردم یک صدا شعار دهند "سلام بر خاتمی درود بر موسوی" .

پیر مردی نیز موسوی را در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید. همچنین مرادی نقاش هنرمند اصفهانی تابلو نقاشی به وی اعطا کرد. در این حال مردم یک صدا با یکدیگر آهنگ "یار دبستانی" را با صدای بلند می‌خواندند. مجری برنامه زمانی که پیام حمایت امام خمینی رحمت‌الله علیه را در مورد میرحسین موسوی خواند جمعیت یک صدا فریاد زدند "رای ما رای تو میرحسین موسوی تا قامت میر حسین یک یا حسین دیگر".