امشب چشم انتظار کلامی از تو ام
دیگر حرفی نمی زنم ، دیگر نمی خواهم از تو بنویسم ، بسرایم ،بگویم ، دیگر همه تن تو را به تو وا می گذارم . سکوت می کنم از لحظه که بگذرم آرام می شوم و از این من جز نگاه باقی نمی ماند ، نگاه عاشقانه ای در چشمان جاویدان تو . امشب ،شب عبور است طپشهای گاه گدار و بی امان قلبم ،و این دلشوره تلخ وشیرین ،شاید امشب خدا از خوابم رد شود. شاید تو امشب نامم را باز خوانی . .شاید ،شاید این شور و اشتیاق عاشقی را به جنون بگشانی . من امشب راهی ام ، گفتگوی تو و من را پایانی نیست . این سکوت بعد از من نیست ، پر است از واژه های ناگفته و رنجهای ناشنیده ات ، امشب شب عبور است شاید خدا هم امشب از خواب من بگذرد .
ریحانه عزیزم ، مثل تو سفر خواهم کرد بی نام ،بی نشان بی هیاهو و در جستجوی غریب از تو که بی نشان و مهربان می گذری
امشب ، امشب انگار نمی خواهم گفتگو را به پایان برسانم . امشب را سرانجامی نیست ، امشب را پایانی نیست . امشب می گذرم و می روم و تو امید من باز سراغم را می گیری و باز طلوع می کنی . امشب خورشید خواهم شد ، امشب خورشید خواهم شد و در افق آرزو و ترانه طلوع خواهم کرد .
بهار غریب آشنای من ،مهربان بی ادعای من ،عاشق ، معشوق ، محبوب ،امشب مثل تو دچار نبرد غربت می شوم ، امشب مثل تو خستگی ها را زیر پا می گذارم کوله بارم را آماده می کنم و می روم .
امشب شب عبور است ، شب آغاز و پایان لحظه های بودنم ، امشب چشم انتظار کلامی از تو ام سلامی شاید ، نوری ؤ دوباره صدای قدمهایت می آید ..................
- ۸۸/۰۳/۲۸
سلام چطوری؟
جالب بود
به منم سر بزن
شاد باشی
یاحق