ایل من قشقایی
از شبهای سرد زمستانش از روزهای گرم تابستانش از آن روزهایی که بر ایلمان چه سختی ها گذشته است از مردان استوارش از زنان وفادارش هر چه بگویم کم گفته ام چرا فیلم، این ها همه حقیقت است از مادران پیر و مهربانش از پدران زحمت کش و دلیرش می نویسم .از روزهای بی پایان بهار و پاییزش می نویسم از تمامی دلتنگیهای ایلمان می نویسم از اتراق شبانه ایل از کوچ های دور و دراز ایلمان می نویسم، می دانم که هزاران فیلم می شود از زندگی ایل قشقایی تهیه نمود .
از سنتهای دیرینه ایل از ساز و دهل در شادیها و عروسی ها از پایکوبی جوانان ایل در جشنها می نویسم از غمهای ناخواسته ایل می نویسم از روزهایی که مردمان ایل داغدار می شوند همه سیاه می پوشند حتی چوپ دستی چوپان هم با جوهر سیاه می گردد تا با تمام وجود غم را حس نماید .
آری من در میان ایل بوده ام حتی در میان ایل و در یکی از شبهای سرد بهار در هنگام کوچ متولد شده ام و از آن هنگام زندگی من در میان ایل و همراه ایل شروع شده است و از آن روز تا امروز در غمها و شادیهای ایلمان پیوسته حضور داشته ام در میان ایل بوده ام و ازدرد و مشقت ایلمان با خبرم شاید روزی بتوام زندگی مردمان قشقایی را در قالب چندین حلقه فیلم به تمام جهانیان هدیه کنم
- ۸۴/۱۰/۳۰
راستی یه حرف از حروف لینک منو جا انداختین عزیز نوشتی : "روزی شماینجاست" در صورتی که درستش اینه " روزی شما اینجاست " لطف کنید "ا" که جا افتاده است را اظافه کنید ... از شما متشکرم... موفق باشید