من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم در عصرهای انتظار، به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن، وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام راپیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام... "به اندازه تمام انتظارها بیقرارت هستم. اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .
سلام مسافر دلم از دلتنگی ها خسته است می خواهم عوض شوم شاید می خواهم که پر بگیرم دلم هوای پروزا دارد هوای رفتن هوای پر بستن از این هجوم و تنهای تنها مانده ام
سلام .. خوبی مسافر دلتنگیها .. زود سفرت رو تموم کن و دلتنگیهات رو پشت سر بگذار .. دنیا زیباتر از اونی هست که ما فکر می کنیم .. ممنون که به من و کلبه بهاریم سرذ زدین .. باز هم پیش من بیا .. دوستدار شما .. بدرووود ..//
سلام شاید من اشتباه کردم فکر کردم شما منتظر اونی هستید که من منتظرو دلنگش هستم و این وب ماله اونه ولی فهمیدم که اشتباه کردم وبتون روز به روز جالبتر و خوندنی تر می شه موفق باشید