تو دیونه رفتی یه شب بی نشونه تو خواستی که قلبم پریشون بمونه
مسافر غریب | سه شنبه, ۴ دی ۱۳۸۶، ۰۴:۵۷ ق.ظ |
۶ نظر
تو دیونه رفتی یه شب بی نشونه
تو خواستی که قلبم پریشون بمونه
واست گریه من دیگه بی امونه
دل از درد عشقت یه دریای خونه
می خوام با تو باشم می خوام با تو باشم
هنوز عاشقونه ولی نازنینم چگونه چگونه چگونه
من از سبزه سبزم ولی خسته خسته
من از شهر عشقم ولی دل شکسته
می گفتم یه ابری یه همرنگ بارون
یه بارون رحمت واسه سبزه زارون
می خوام با تو باشم می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم چگونه چگونه چگونه
می خواستم بگم من که عاشق ترینم
تو فرصت ندادی تو فرصت ندادی تو فرصت ندادی
حقیقت چه تلخ چه تلخ شکستن
حقیقت همینه که رفتی تو بی من
که رفتی تو بی من حقیقت چه تلخ چه تلخ شکستن
حقیقت همینه که رفتی تو بی من که رفتی تو بی من
- ۸۶/۱۰/۰۴