مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

وصف الحال آقایان پس از مرگ همسرشان !

مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــــی ! تر می کنند
روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمــــــــر مــــی کنند !
در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیــــــر !!
بر رخ ناهیـــــــد و مینـــــــــا و صنــــــوبر می کنند !
بعدٍ چنــــــدی کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خـــــــود ! فکــــر دیگــــــر مـــی کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــــــن بی بدیل یار و همســـــــر می کنند
کـــــــــج نیندیشید !! فکــر همســـــــر دیگر نیَند !
از برای بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــی کنند

  • ۸۷/۰۵/۰۲
  • مسافر غریب

نظرات  (۳)

  • حرف های نگفته قلب یک عاشق به معشوقش
  • سلام دوست من بسیار زیباست من هم آپ هستم وقت کردی یک سر هم به من بزن خوشحال میشم
    روزی مردی خواب عجیبی دید او دید
    ;که پیش فرشته هاست ;
    ;و به کارهای آن ها نگاه می کند;
    هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند
    و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند
    و آن ها را داخل جعبه می گذارند.
    مرد از فرشته ای پرسید، شما چه کار می کنید؟
    فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد،
    گفت: این جا بخش دریافت است
    و دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم
    مردکمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید
    ;که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند
    و آن ها را توسط پیک ها یی به زمین می فرستند.
    مرد پرسید شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:
    ; این جا بخش ارسال است
    ;ما الطاف و رحمت های خداوندی را برایبندگان می فرستیم
    ;مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته بیکار نشسته است
    مرد با تعجباز فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟/
    فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
    ; مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند
    ;دهند ولی عده بسیار کمی جواب می
    بفرستند; مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب
    ;فرشته پاسخ داد
    ;بسیار ساده، فقط کافی است بگویند:


    خدایا شکر
    خیلی باحال بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی