مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

به اندازه تمام انتظارها بی قرارت هستم

بعضی وقتا به این فکر می افتم که روزگار واقعا خیلی حسوده ...
وقتی کنار این همه هیاهو و همهمه ،
حتی بعد از دیدن دلشکستگی ها و بی قراری ها ،
باز هم چشم به خرده دل خوشی های باقی مونده داره ...
شاید هم به خاطر همینه که این روزا
به دور از دل نگرانی ها - یا دلگرمی ها - ی گذشته
دنبال بهانه ای برای نوشتن  هستم ...

برایت می نویسم داداشی عزیزم چهارمین نوروز تنهایت مبارکباد.

    .......دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت ومهربانی را نثار من می کرددلم برای کسی تنگ است که سالها چشم به راهش هستم و آمدنش برایم  آرزوی همیشگی شده.کاش می آمدی و  می دانستی که چقدر برایت دلتنگم کاش می آمدی تا یکبار دیگر در عروسی های ایلمان  شانه به شانه هم در شادی ایلمان سهیم می شدیم هفته قبل هم عروسی پسر عمویمان بود و باز هم تو نبودی و غم  نبودنت را در همه لحظات شادی ایلمان حس میکردم زنان و مردان ایلمان  سالهاست که مثل سابق شاد نیستند و همیشه غم بزرگی در چهره ی آنها پیداست .پدر و مادرم هنوز کنار پنجره  آرزو به انتظارت نشسته اند .مادرمان با آنکه  سن زیادی ندارد اما چهره اش کاملا عبوس  است و کاملا معلومه سالهای دوریت رنگ سپیدی را به زلفانش هدیه داده است .پدرم دیگر پیرمردی بیش نیست چون بعده رفتنت از داغ دوریت در خود شکسته است .

بهنام جان اینجا جایت خیلی خالیست  این روزها بوی بهار می آید اما من بهار بی تو  را نمی خواهم

و می خواهم برایت بگویم به اندازه تمام انتظارها  بی قرارت هستم عزیزم

 

  • ۸۷/۱۲/۲۸
  • مسافر غریب

نظرات  (۶)

باران یا همون خاتمی رفت

پیشاپیش سال نوتون مبارک
و انتظار آغاز تمام دلتنگی ها بود . . .
امیدوارم سال جدید دیگه . .
سلام،سال نو مبارک کاش وسعت محبت رابدانیم دراین سال نو افسوس که ما آدمیم نه فرشته
به امید فردایی بهتر برای شما و خانواده محترمتان ، ممنون که امروز به وب شاهزاده من سر زدید ، سالی سرشار از موفقیت و کامیابی برایت آرزو می کنم.
در من ترانه های قشنگی نشسته اند
انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی