به من رسم دلدادگی بیاموز
مسافر غریب | يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۸۹، ۱۲:۱۵ ب.ظ |
۲۰ نظر
من در ناسرودههایم رد پای چشمان تو را دیدهام و میان تمام این نوشتهها، پیکره نگاه تو را طرح زدهام.
زیر نگاه همه ابرها از باران گفتهام و از فصل پُر شکوفه تو، «همیشهبهار» چیدهام.
به سادگی خندههایم نخند؛ اگرچه که من، شاد بودن را پشت همه ستارهها تمرین کردهام.
ای آستانهی نیمه روشن ستارهها! به من رسم دلدادگی بیاموز و ناسرودهترین سپیدهدم
را از حریم نازک اشکهایت به خاطراتم هدیه کن. پاکی خندهات را از زلالترین
اقیانوسها به چشمانم ببخش. از پشت زنبقها طلوع کن تا با نگاهت، با همان حضورهای ناگهانیات،
برخیزم و با خورشید همراه شوم
- ۸۹/۰۱/۲۲
وبلاگ با معنی داری.کلا خوشم اومد
بازم سر میزنم.