خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
مسافر غریب | دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۰، ۰۱:۱۲ ب.ظ |
۸ نظر
باران؛
شیشه پنجره را باران شست.
از دل تنگ من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی، روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را،
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد.
و تکان دادن سر را که،
عجب! عاقبت مرد؟
افسوس
شیشه پنجره را باران شست.
از دل تنگ من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی، روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را،
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد.
و تکان دادن سر را که،
عجب! عاقبت مرد؟
افسوس
کاشکی می دیدم.
- ۹۰/۰۱/۲۲