من که از درون دیوارهای مشبک ، شب را دیده ام
و من که روح را چون بلور برسنگینترین سنگ های ستم کوبیده ام
من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام و من....باز آفریننده اندوه
هرگز تسلیم ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد
زیرا
نه من ماندنی هستم و نه تو
آنچه ماندنی است
ورای من و توست.
و من که روح را چون بلور برسنگینترین سنگ های ستم کوبیده ام
من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام و من....باز آفریننده اندوه
هرگز تسلیم ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد
زیرا
نه من ماندنی هستم و نه تو
آنچه ماندنی است
ورای من و توست.
برای خریدن عشق هرکس هرچه داشت آورد.
دیوانه هیچ نداشت وگریست.گمان کردند
چون هیچ ندارد می گرید
اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است.
نویسنده: زینب
- ۹۰/۰۲/۱۵
گرت امروز از فردا غمی است
به نقد امروز عمرت دادی از دست
خوشی در ناخوشی بودن کمال است
که نقد دل خوشی جستن محال است
در این منزل که طوفان غرور است
که را یک لحظه امکان سرور است ؟!!!
در پناه حق