من نشانی از تو ندارم،اما نشانیام را برای تو مینویسم در عصرهای انتظار، به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن، وارد کوچه پس کوچههای تنهایی شو! کلبهی غریبیام راپیدا کن، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیام، در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است، پشت دیوار دردهایم نشستهام... "به اندازه تمام انتظارها بیقرارت هستم. اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .
تو ای حسین! با تو چه بگویم؟ شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل. و تو ای چراغ راه ای کشتی رهایی برقی از ان نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن. ایمان ما ملت ما تاریخ فردای ما کالبد زمان ما به تو و خون تو محتاج است
ای یار بر کجای تاریک زمین خانه کرده ای من خسته از مرمت کفش های کهنه ام به نقطه ای دور در افق خیره می شوم خوابم خواهد برد می دانم و همه ی آن نشانه ها را بار دیگر در بیداری گم خواهم کرد ..
سلام عزیزم.... واییییی خوش بحالت چه وبلاگ قشنگی داری... میای با هم تبادل لینک کنیم؟؟؟ ولی وب من به اندازه ی وب تو خشگل نیست ها ولی بازم بیا دیگه..... منو با نم نم لینک کن منتظرم که بگی با چه اسمی بلینکمت.... زیاد منتظرم نذار بووووس بابای
دوستان گل مجازی ام درودوسلام...با مطالب جدید آپم..منتظر نظرات ارزشمندتون و راهنمائی ها پربارتون هستم... دلتنگی مرا دیوانه میکند تا آخر خط ویرانه هوس... خودکشی یا ارتباط جدید..شمابگین چه کارکنم ؟ چه سخته جدائی خیال می کردم دل واسه وابستگی ندارم اما داشتم!!! (بدرود...محمدصفر)