مسافر غریب

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی‌ام را
برای تو می‌نویسم در عصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن،
وارد کوچه پس کوچه‌های تنهایی شو!
کلبه‌ی غریبی‌ام راپیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی‌‌ام،
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش ‌را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق انتظار است،
پشت دیوار دردهایم نشسته‌ام...
"به اندازه تمام انتظارها بی‌قرارت هستم.
اینجا زمین است مردمانش رسم عجیبی دارند اینجا وقتی گم می شوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت می کنند .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

صحـبت از لیـاقت است !!!

ایــن تــو نیسـتی

که مـرا از یــاد بـرده ای !

ایـن منــم

که به یـادم اجـازه نمی دهـم

حتی از نزدیکی ذهــن تو عبــور کنـد ...

 

صحـبت از فراموشـی نیسـت . . .

صحـبت از لیـاقت است !!!

  • ۹۰/۱۰/۱۸
  • مسافر غریب

نظرات  (۱۳)

سلام وبلاگ قشنگی دارین به منم سر بزن نظرتو بگو منتظرم حتی اگه دیر کنی
  • به خدا عاشقتم
  • میمیرم برات هر چه باشی

    هر کجا که باشی حتی اگر دوستم نداشته باشی وجودت را میخواهم

    من می نویسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکت

    می نویسم از عشق چون خیلی آن مهر و محبت در اعماق قلبم نشسته است

    می نویسم از چشم های زیبایت

    از صدایت

    از نگاه پر از عشقت

    با صداقت می نویسم که با تو تا آخرین لحظه خواهم ماند

    با چشمان خیس می نویسم که خیلی مهرت در دلم نشسته است

    با بغض می نویسم که مرا تنها نگزار عزیزم

    من تویی همان آغاز نمایان شدن مهتاب آسمان تیره و تار دلتنگی های من

    می نویسم از پرواز

    پرواز عاشقانه به قلب آسمان آبی عشق

    می نویسم از آن حرف های شیرینت

    آن لحظه رویایی که من و تو در آن آشنا شدیم

    شیفته قلب های سرخ یکدیگر شدیم

    آنچه که می نویسم حرف دل است و بس

    آنچه که می نویسم حرف دل پر از درد و عاشق من است

    می نویسم از دشت شقایق ها که تو همان شقایق دلم هستی

    می نویسم از تو که همان پروانه ای

    که اطراف شمع خاموش مانند من می چرخی

    نور محبت را به من بی نور می بخشی

    می نویسم از دریایی مانند تو که به سوی کویری مانند من می آید

    مرا از عشق خودش سیراب می کند

    می نویسم از ستاره ای مانند تو که در آسمان تیره و تار قلبم نشست

    شب بی نورم را پر از روشنایی کرد

    از نام زیبایت نوشتم و کتابم بهترین کتاب زندگی شد

    منی که همان نویسنده نام زیبایت شدم بهترین شاعر دنیا شدم

    چون نام زیبایت آن حس زیبایی عاشق را در خون من جاری می سازد

    ما آدم ها در داشتن لیاقت یا نداشتنش بی تقصیریم
    خدا دلش خواسته به بعضی ها داده به بعضی ها نداده
    یه بعضی ها زیاد داده به بعضی ها کم
    به بعضی ها هم اصلا نداده

    ...

    با این پستت اشکم در اومد

    . . .
    سلام

    اتفاقی رهگذر وبتون شدم

    اما لذت بردم ... وب خوبی دارید

    موفق باشید
    سلام - نثر زیبایی بود.

    اما موسیقی وب موجب سنگین شدنش شده. حذفش کنی بهتره.
    سلام. عکسهای گلهای قرمز رو دیدم و خیلی دلم آروم شد. ممنون. به من هم سر بزن
    سلام دوست عزیز. وب خوبی داری می خواستم ازتون بپرسم اهل تبادل لینک هستید؟ اگه می شه من را به اسم **طنز،جوک،عکس** لینک کنید. اگر موافقی و لینک کردی بم خبر بده تا من هم شمارا لینک کنم. با تشکر .((بای))
    احساس من قیمتی داشت

    که تو برای پرداخت آن

    فقیر بودی.............

    فرشته بی بال
    سلام دوست من


    سلام مطالب جالبی دارید
    بخصوص متن ادبیش حرف نداره.داشتم وبگردی میکردم به شما برخوردم.موفق باشید
    سلام...عالی بود متن ادبیش
    سلام از متن های ادبیتون لذت بردم. خوشحالم که اینجا اومدم و منتظر بقیه متون هم میمونم.
    سلام
    اینو خوب اومدی عزیز...
    بیا وبم کم و بیش ی چیزایی هست

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">