روزگار سیاه امروز ما
مسافر غریب | پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۱۹ ق.ظ |
۳ نظر
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است
آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست
برقطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
- ۹۲/۰۲/۰۵