برای آنهایی می نویسم که احساس دارند و می فهمند.
قشقایی یعنی یک رنگ بودن قشقایی یعنی یک دل بودن قشقایی یعنی پاک و صادق بودن قشقایی یعنی نترس بودن و مردانه در برابر دشمن جنگیدن .
قشقایی به مردانش و زنانش به جوانانش می بالد و آنان را مایه افتخار و سر بلندی ایل می داند .قشقایی از افراد دو رو و دروغ گو متنفر است قشقایی از آدم های روباه صفت و حیله گر بیزار است قشقایی با دروغ با تهمت با دورنگی و همه بدیها می جنگد ، و آنرا مایه خفت می داند .
از شبهای سرد زمستانش که با لالایی ها آنــا(مادر) به خواب می رفتیم می نویسم ، از مادران مهربان و پدران زحمتکشش می نویسم. از آن روزهای که فقط دستپخت مادر را می خوردیم و در خانه ای زندگی می کردیم که پدر با دستهای خویش ساخته بود و در این دنیا فقط طعم شیرین زندگی را در کنار هم چشیده بودیم برای پرنده که در باران دنبال لانه می گشت یا گلهای که با طغیان رودخانه از بین می رفتند غمگین می شدیم .پرستوهای مهاجر رادوست داشتیم و آنهارا بخشی از زندگی خود می دانستیم با طبیعت انس گرفته بودیم و در دل طبیعت زندگی می کردیم .
قانون ما قانون خوب بودن خوب ماندن خوب رفتن و تمام کارهای نیک بود .چقدر ساده و مهربان زندگی می کردیم .آری ما درس زندگی را ازخودِ خدا آموخته بودیم.